چه زود می گذرند ثانیه ها....
و در پشت این پرده ابهام سوالی باقیست....
زندگی واژه غریبی است:
روزی آمده ایم و روزی خواهیم رفت.
زمانی که شیری در شهری رها شود شیر را در قفس می کنند. اما اگر در جنگلی گرفتار شدی باید خود در قفس روی
در دلم آشفته ای از خوی تو
در سرم عزم جمال روی تو
بر دو چشمم خنده ی مستانه ات
بر دو دستم نازکی از موی تو