-
سکوت صبح
سهشنبه 12 خردادماه سال 1388 18:16
به ترنم ترانه به شکوفه های باران به حدیث چشمه و گل به طلوع سبزه زاران به نگاه دلربایت به عبور چشمه ساری به صدای آبی عشق به شکوفه بهاری به طراوتی که با آن پی دیدنت دویدم پی بوسه نگاهت به سکوت صبح رسیدم دست نوشته هایی از خودم
-
غم
دوشنبه 11 خردادماه سال 1388 16:54
-
دلبر سیمین اندام
دوشنبه 11 خردادماه سال 1388 08:08
-
عکس هایی از ۶ خرداد
چهارشنبه 6 خردادماه سال 1388 17:07
غلت خوردن و پایین آمدن از یک تپه شیب دار (کوپرز) که هر ساله در منطقه گلاستر انگلیس برگزار می شود
-
مهتاب
دوشنبه 4 خردادماه سال 1388 08:06
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانهء جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید ... یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
-
اختلاف نظر بین حافظ و صائب و شهریار
شنبه 2 خردادماه سال 1388 16:13
به قول حضرت حافظ اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندو اش بخشم سمرقند و بخارا را و صائب در جواب می گوید هر آنکس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندو اش بخشم سر و دست و تن و پا را که شهریار در جواب می گوید هر آنکس چیز می...
-
گل یاس
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 08:21
روی سر دریه خونه گلای یاس بهاری یادته ازم گرفتی گفتی واسه یادگاری لای دفتری گذاشتی اسممو زیرش نوشتی گفتی تا آخر عمرت اونا رو نگه می داری عمریه رو سر دریمون گل یاس میاد ومیره اما هیچکی تو دل ما جاتو هیچ وقت نمیگیره روزای رفته رو امروز همه رو مرور می کردم از توی اون کوچه بازم دوباره عبور می کردم انگاری دل دیگه رفته توی...
-
برداشت آزاد
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 08:20
-
باز هم استفاده از کپسول های غیر استاندارد حادثه آفرید
دوشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1388 13:35
الان که دارم این مطلب رو می نویسم اورژانس و آتش نشانی مشغول رسیدگی به آسیب دیدگان انفجار یک کپسول CNG غیر استاندارد در عقب یک سواری پیکان هستند. حادثه که چند دقیقه پیش در خیابان قرنی رخ داد منجر به سوختن راننده و دو مسافر او و آسیب رسیدن به ۴ خودرو دیگر شد. خوشبختانه این حادثه منجر به فوت نشد. حال یک سوال باقی می...
-
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
شنبه 26 اردیبهشتماه سال 1388 14:49
-
برداشت آزاد
پنجشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1388 19:22
این همون درختیه که سیب ازش افتاد روی کله نیوتن
-
شعری در وصف خدا
پنجشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1388 17:07
پیش از اینها فکر می کردم خدا خانه ای دارد کنار ابر ها مثل قصر پادشاه قصه ها خشتی از الماس خشتی از طلا پایه های برجش از عاج وبلور بر سر تختی نشسته با غرور ماه برق کوچکی از تاج او هر ستاره ، پولکی از تاج او اطلس پیراهن او ، آسمان نقش روی دامن او ،کهکشان رعد وبرق شب ، طنین خنده اش سیل وطوفان ،نعره توفنده اش دکمه ی پیراهن...
-
قصر هایی شگفت انگیز
چهارشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1388 14:10
-
نه از رومم، نه از اقوام چینم
سهشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1388 12:28
نه از رومم، نه از اقوام چینم دهاتی زاده ای چادر نشینم ترک های عمیق زخم داس است شیار دست های خوشه چینم نهیب نعره های دلخراشم لهیب شعله های آتشینم نمی آید بجز کابووس وحشت به خواب چشمهای نکته بینم ولی با اینکه در این شهر غربت میان مردمان تنها ترینم اگر دستی مرا یاری رساند چه دنیای خوشی می آفرینم
-
طراوت
دوشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1388 08:00
اهل کاشانم روزگارم بد نیست تکه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی . مادری دارم ، بهتر از برگ درخت . دوستانی ، بهتر از آب روان . *** لب دریا برویم ، تور در آب بیندازیم و بگیریم طراوت از آب . ریگی از روی زمین برداریم وزن بودن را احساس کنیم *** من کتابی دیدم ، واژه هایش همه از جنس بلور کاغذی دیدم ، از جنس بهار . موزه...
-
ننگ بر تظاهر و ریاکاری
دوشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1388 07:55
قومی متفکرند اندر ره دین قومی بهگمان فتاده در راه یقین میترسم از آنکه بانگ آید روزی کی بیخبران راه نه آن است و نه این
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 اردیبهشتماه سال 1388 21:19
باز هم دلم هوای حرمت کرد....
-
غزل خداحافظی
سهشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1388 19:11
ای آفتاب به شب مبتلا خدا حافظ غریب واره دیر آشنا خدا حافظ به قله ات نرسانید بخت کوتاهم بلند پایه بالا بلا خدا حافظ تو ابتدای خوش ماجرای من بودی ای انتهای بد ماجرا خدا حافظ به بسترت نرسیدند کوزه های عطش سراب تفته چشمه نما خدا حافظ « میان ماندن و رفتن درنگ می کشدم » بگو سلام بگویم - و یا خدا حافظ - اگر چه با تو سرشتند...
-
دلنوشته
دوشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1388 23:52
چهار راه ولی عصر توی اون هم همه هر طور بود سوار اتوبوس خط واحد شدم . با هزار مصیبت خودمو به یکم جلوتر رسوندم . همین طور که ایستاده بودم چشمم افتاد به مردی حدودا ۴۲ - ۴۳ ساله که نزدیکم نشسته بود و داشت یک سری برگه های املا تصحیح می کرد . بی اراده چشمام شروع کردن به دویدن بین سطرها ، سطرهایی که بوی کودکی می دادند، بوی...
-
به مناسبت اول اردیبهشت سالروز وفات سهراب
سهشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1388 07:48
هر کجا هستم ، باشم . آسمان مال من است. پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین ، مال من است . چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند قارچ های غربت ؟
-
سراب
شنبه 22 فروردینماه سال 1388 08:30
تقدیم به عشقی که هرگز نیافتمش من ٬ در آن لحظه ٬ که چشم تو به من می نگرد برگ خشکیده ایمان را در پنجه باد رقص شیطانی خواهش را در آتش سبز! نور پنهانی بخشش را در چشمه مهر اهتزاز ابدیت را می بینم بیش از این ٬ سوی نگاهت ٬ نتوانم نگریست اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست کاش می گفتی چیست آنچه از چشم تو ٬ تا عمق وجودم جاری...
-
سکوت صبح
دوشنبه 17 فروردینماه سال 1388 09:03
تقدیم به عشقم روزی که پیدایش کنم به ترنم ترانه به شکوفه های باران به حدیث چشمه و گل به طلوع سبزه زاران به نگاه دلربایت به عبور چشمه ساری به صدای آبی عشق به شکوفه بهاری به طراوتی که با آن پی دیدنت دویدم پی بوسه نگاهت به سکوت صبح رسیدم دست نوشته هایی از خودم
-
عکسهایی از بهار دشت ارژن
جمعه 14 فروردینماه سال 1388 17:30
-
دست نوشته هایی از خودم
پنجشنبه 13 فروردینماه سال 1388 11:23
ترنم خیال رنگ خیالم امشب روشن تر از ستارست میان من و محبوب خیالی کودکانست رنگ خیالم امشب رنگی ز سایه ها نیست در کوچه های این شهر رنگی بجز خدا نیست رنگ خدا که گفته است در آسمان نهفته است رنگ خدای اصلا در خار و گل شکفته است رنگ غروب پاییز رنگ درون دل نیست رنگ شکفتن گل رنگ درون خانه است در لابلای این حرف اندوه عاشقانه...
-
راه یقین
چهارشنبه 12 فروردینماه سال 1388 21:07
تقدیم به سحر پیک بهار خاک تپید هوا موجی زد علف ها ریزش رویا را در چشمانم دیدند: میان دو دست تمنایم روییدی، در من تراویدی. آهنگ تاریک اندامت را شنیدم: نه صدایم و نه روشنی طنین تنهایی تو هستم طنین تاریکی تو. دلم جز مهر مهرویان طریقی بر نمی گیرد به هر دم میدهم پندش ولیکن در نمی گیرد
-
چه خوش صید دلم کردی
شنبه 8 فروردینماه سال 1388 21:30
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را که کَس آهوی وحشی را از این خوشتر نمیگیرد کاش چون پرتو خورشید بهار سحر از پنجره می تابیدم ازپس پرده لرزان حریر رنگ چشمان ترا می دیدم
-
تا هستم ای دوست ندانی که کیستم
جمعه 7 فروردینماه سال 1388 22:22
تا هستم ای دوست ندانی که کیستم روزی سراغ وقت من آیی که نیستم
-
هنوز ...
جمعه 7 فروردینماه سال 1388 22:08
هنوز تکه ای از ماه در دستان توست، هنوز جرعه ای از خورشید بر لبانت می درخشد، هنوز هم دلم برای چشمانت تنگ می شود، در گریز از طوفان حوادث و خیال به سوی تو پرواز می کنم کاش چشمانت مال من بود .... کمالی سرشت .... بوی نرگس می پیچد در انتهای کوچه باران خورده تنهایی من تنها سکوت با من هم صداست و غم با صدایم آشنا کمالی سرشت...
-
طنین تنهایی
جمعه 7 فروردینماه سال 1388 22:02
خاک تپید هوا موجی زد علف ها ریزش رویا را در چشمانم دیدند: میان دو دست تمنایم روییدی، در من تراویدی. آهنگ تاریک اندامت را شنیدم: نه صدایم و نه روشنی طنین تنهایی تو هستم طنین تاریکی تو.
-
بگوش شب بخوان امشب تمام ماجرایم را
جمعه 7 فروردینماه سال 1388 21:25
بگوش شب بخوان امشب تمام ماجرایم را بخوان تا بشنود مرغ شبانگاهی صدایم را من از یک راه بی برگشت از یک شهر می آیم که گم کردم درون کوچه هایش رد پایم را مرا بیرون ببر از این خیابان های طولانی که دلتنگم کنار چشمه های روستایم را برایم نی بزن چوپان که شب سنگین ویلداییست بزن تا لحظه ای پیدا کنم درد آشنایم را مپرس از من چرا به...